*سلب مسئولیت: محتوای این مقاله لزوماً دیدگاههای رسمی اتاق بازرگانی بینالمللی (ICC) را منعکس نمیکند. دیدگاههایی که ابراز میشوند، تنها منعکسکننده نظرهای نویسندگان و سایر مشارکتکنندگان است.
همان طور که اقدامهای جهانی برای جداسازی دیاکسید کربن شدت یافته ، آگاهی درباره سرمایهگذاری «سبز» نیز افزایش داشته است- یعنی سرمایهگذاری در زمینههای زیستمحیطی مفید محسوب میشود. تخصیص این میزان سرمایهگذاری ممکن است به علت بهبود جریان نقد، کاهش بیشتر خطر و مدل کسب و کار پایدارتر در بلند مدت، به عنوان وجه تمایز رقابتی در این مجموعه مطرح باشد.
ما در برابر این پیشینه، تعداد بسیاری از صنایع گوناگون را مشاهده کردهایم- بسیاری از آنها از بخشهای سنتی «غیرسبز»، از جمله فلزات، معدن، پتروشیمی و صنایع سنگین، انرژی و نیرو هستند- که به دنبال گسترش استراتژیهای پایدار هستند.
سیاست: محرک تغییر
محرک توسعه چیست؟ به طور جزئی، افزایش آگاهی از خطرهای (تغییر) اقلیم در بین شرکتها، سرمایهگذاران و به طور گستردهتر میان جامعه از ابتکارات ملی و منطقهای اقلیمی پیروی کرده است.
افزایش اخیر سرمایهگذاری چین در ابتکارات پایداری و انرژی پاک، نشانههایی جهت تسریع در برنامههای این کشور برای تبدیل شدن به ابرقدرت سبز ارسال میکند. چین نزدیک به 71 درصد از تولید جهانی فنآوری صفحه خورشیدی را در دست دارد و باتریهای لیتیومی یونی بیشتری نسبت به سایر کشورهای دنیا تولید مینمایند.
سیاستهای سبزشدن چین، بخش جداییناپذیر ابتکار تحولآفرین «کمربند و جاده» این کشور است، میتواند مهر تأییدی بر نقشی داشته باشد که سرمایهگذاری پایدار در جذب سرمایه خارجی ایفا مینماید. در واقع، برآورد میشود که اهداف انرژی و اقلیمی کشور چین برای سال 2015 تا 2020، به ترتیب نیازمند 480 و 640 میلیارد دلار آمریکا است. و چین برنامهریزی میکند که تا سال 2040 با بیش از 6 تریلیون دلار آمریکا در تولید نیرو کمکربن و فنآوریهای پاک سرمایهگذاری کرده باشد که اگر این هدف به سرانجام برسد، میتواند از بسیاری از کشورهای اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا پیشی گیرد.
چنین اهداف بلند پروازانه و تبلیغاتی از چین، موجب ایجاد رقابت در سایر نقاط جهان شده است. این امر با اعلامیه دولت ترامپ، مبنی بر خروج از توافقنامه پاریس باعث نگرانیهایی در ایالات متحده آمریکا شده که تحولات فنآوری را به محیطی منزویتر میبرد.
همچنان امیدواریم که ایالات متحده آمریکا در قالب ابتکارات دولت محور باقی بماند. در سپتامبر 2018، «ادموند جِی براون (Edmund J Brown)»، فرماندار کالیفرنیا به طور رسمی تعهد ایالت خود جهت دستیابی به اقتصادی کربن خنثی را تصدیق کرد. او فرمان SB100 را امضا کرد، فرمانی که کالیفرنیا را در مسیری قرار میدهد تا 100 درصد نیروی خود را تا سال 2045 از منابع پاک استخراج نماید- تا به امروز به مقدار 35 درصد رسیده است. کالیفرنیا اکنون دارای سیستم مبادله کربنی است که شامل سوختهای حمل و نقل و استاندارد سوخت کمکربن میشود که هر دوی آنها احتمالاً انگیزه توسعه سوختهای زیستی پیشرفته و فنآوریهای مرتبط هستند.
هدف اتحادیه اروپا، در مقایسه با سطوح سالهای 1990 تا 2030، کاهش میزان انتشار CO2 تا 40 درصد است که منجر به افزایش اقدامات جهانی برای پایداری شده است. حتی نروژ غنی از نفت نیز به دنبال جداسازی بیشتر کربن است که استاندارهای خود را با تمرکز بر بخش حمل و نقل- بخشی که هنوز امکان پیشرفت دارد- سختتر نماید.
وقفههای فنآوری
سرمایهگذاران خصوصی به دنبال تنوع پورتفولیو خود و دولتها به دنبال دستیابی به اهداف پایداری هستند، سرمایهگذاری در منابع انرژی کمکربن و تجدیدپذیر، احتمالاً اهمیت آنها را افزایش خواهد داد.
چنین فرصتهایی باید هنگامی که کیفیت اعتبار آنها ارزیابی میشوند، با دیدگاههای مختلفی تجزیه و تحلیل گردند. این امر به ویژه به دلیل باقیماندن فنآوری انرژی کمکربن است. به علاوه، تحولات انرژی تجدیدپذیر، مانند بادی و خورشیدی، مانند سایر پروژههای ساخت، منوط به زمان اجرای طولانی و هزینههای پیشپرداخت قابلتوجه است. و مزارع بادی و خورشیدی نیز در معرض شرایط اقلیمی غیرقابلپیشبینی و چالشهای دسترسی به منابع در حین عملیات هستند.
اگر پروژههای کمکربن و انرژیهای تجدیدپذیر گسترش یابند، تامین انرژی باید تضمین شود. ذخیره انرژی از طریق باتریها به منظور پشتیبانی اساسی برای کاهش ریزش آب در آب و هوای متغیر، به بهبود و عادیشدن نیاز خواهد داشت.
اما همچنان راه طولانی در پیش است. برای مثال، ظرفیتهای ذخیرهسازی، به منظور دستیابی به هدف انرژیهای تجدیدپذیر کالیفرنیا باید تا 200 برابر افزایش یابد. اما، با یک بار افزایش ظرفیت، رشد میتواند نمایان شود. و هنگامی که فنآوری انرژیهای تجدیدپذیر پیشرفت میکند، پیشبینیها میتوانند در برابر عملکرد اجرایی معیار باشند، شفافیت و دادههای بیشتر را فراهم نماید و نهایتاً تمایل سرمایهگذاری بشر را به داراییهای انرژی تجدیدپذیر تشویق کند.
پیشرفت
غلبه بر موانع فنآوری و هدایت محیطهای پیچیده سیاسی و قانونی برای سرمایهگذاری سبز ضروری هستند تا رشد تداوم یابد. پروژههای نیروی کمکربن، بین بخشهای اقتصاد و سیاست قرار میگیرند و توسعه مستمر فنآوریهای انرژی به دسترسی مداوم به بازارهای سرمایه نیاز خواهد داشت. این دسترسی به سطح بالاتری از شفافیت در عملکرد و هزینههای این داراییها حتی با رشد اقتصادی نیازمند خواهد بود. اگرچه ممکن است این شرط در کوتاهمدت گرانقیمت باشد، اما پیامدهای آتی آن میتواند قابلتوجه باشد.